مقالات

صمیمیت

صمیمیت

قسمت اول

صميميت عبارت است از احساس محبت و اظهار آن، علاقه، مراقبت، مسئوليت، همدلي و غمخواري نسبت به فردي كه او را دوست دارید، صميميت جنبه­ هاي هيجاني و عاطفي دارد و نوعي احساس گرمي، محبت، نزديكي‌، مرتبط بودن و در قيد و بند طرف مقابل بودن در فرد ايجاد مي­كند (رايس 1997، استرنبرگ، 1986؛ به نقل از ساسان نژاد، 1392).

صميميت فرايندي است كه طي آن افراد عواطف، احساسات، هيجان­ها، ترس­ها و آرزوهاي خود را بدون نگراني و خيلي راحت با ديگران در ميان مي­گذارند (پل، 2007).

صمیمیت یک نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است‌ که‌ مستلزم‌ شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و همینطور بیان افکار و احساساتی‌ است‌ که‌ نشانه‌ تشابه با یکدیگر است.

صمیمیت یک فـرآیند تـعاملی اسـت. محور این فرآیند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احـساسات فـرد‌ دیـگر، قدردانی‌ یا پذیرش دیدگاه منحصر بفرد فرد دیگر از دنیاست.

صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی‌ انسان‌ است، و‌ تنها یک تمایل یا آرزو نیست (باگاروزی، 2001؛ ترجمه آتش پور و اعتمادی، 1391).

صمیمیت به عنوان توانایی ارتباط با دیگران با حفظ فردیت تعریف می شود. اینگونه تعاریف مبتنی بر خویشتن حاکی از آن است که فرد به درجه ای از رشد فردی دست یابد تا بتواند با دیگران رابطه صمیمانه برقرار کند. صمیمیت را می توان به عنوان توانایی شناخت خود در حضور دیگران دانست که خود آگاهی و رشد هویت،برای طرفیت قابلیت شخص در جهت صمیمیت، بسیار ضروری است.

مفهوم پردازی رایج از صمیمیت، سطح نزدیکی همسر، به اشتراک گذاری ارزش ها و ایده ها، فعالیت های مشترک، روابط جنسی، شناخت از یکدیگر و رفتارهای عاطفی نظیر نوازش کردن است.

فردی که میزان صمیمیت بالاتری را تجربه می کند قادر است خود را به شیوه مطلوب تری در روابط عرضه کند و نیازهای خود را به شکل موثرتری به شریک و همسر خود ابراز کند.

پایه های صمیمیت

روابط صمیمی طولانی مدت نیازمند ارزش گذاری به همسر می باشد. این ارزش گذاری شامل سه مهارت ارتباطی زیر است:

1- احترام   2- درک و فهم   3- حساسیت

احترام:

زمانی که ما از احترام صحبت می کنیم منظور ما نگرش است که براساس آن زوج ها واقعاً یکدیگر را به عنوان افرادی دارای ارزش و منحصر بفرد مورد توجه قرار می دهند، به علاوه با این نگرش، زوج ها می خواهند احترام خود را به طور کلامی نشان داده و یا به طریقی براساس آن عمل کنند. احترام در بهترین شکل خود از طریق توانایی گوش دادن و توجه به همسر نشان داده می شود. بدیهی است که این بیش از یک نگرش صرف است و در حوزه ارزش گذاری فعالانه و احترام آمیز قرار می گیرد (مجیدی، 1397).

درک و فهم:

همانند مورد قبل، درک و فهم فرایند پیچیده ای در روابط زناشویی است. در واقع درک و فهم ابزاری است که زوج ها برای روشن سازی اطلاعات و تأیید مطالب به دست آمده از یکدیگر دارند. زوجین می توانند زمانی که منظور همدیگر را نفهمیدند، بیان ساده زیر را به کار برند ” من مطمئن نیستم که منظور تو را درست فهمیدم یا نه، آیا می توانی یکبار دیگر برایم توضیح بدهی؟” این جمله در واقع نیاز اساسی برای کسب اطلاعات بیشتر را نشان می دهد. به بیان دقیق تر، زوج ها به طور آشکار می گویند سعی من بر آن است که موضوع را از دیدگاه شما ببینم، در حقیقت این تمام چیزی است که درباره فهمیدن می گوییم و عبارت است از توانایی درک همدلانه و فهمیدن آنچه که همسر فرد تجربه می کند، به علاوه پذیرفتن آنچه که همسر وی تجربه می کند، این بدان معنی نیست که زوج ها همیشه با یکدیگر توافق داشته باشند بلکه باید چارچوب دیدگاه همدیگر را بفهمند و بپذیرند (ساسان نژاد، 1392).

حساسیت:

یک عنصر کلیدی در فرایند ارتباط، آگاه بودن از نیازهای همسر است. متأسفانه این تا حدی دشوار به نظر می رسد، افراد در بیشتر اوقات همدیگر را به گونه ای می نگرند که از تشخیص خواسته های یکدیگر عاجز می مانند. به عبارت دیگر آنها زمانی را برای شنیدن نیازهای همسرشان اختصاص نمی دهند. زوج هایی هستند که از ترس اینکه مبادا همسرشان امتیازاتی از آنها بگیرد، تصمیم می گیرند حساسیتی نسبت به نیازهای یکدیگر از خود نشان ندهند. در تمام این موارد نتیجه مشابه است، یعنی زوج ها از مواجه شدن و تشخیص نیازهای یکدیگر ناتوان هستند و بنابراین روز به روز بیشتر از هم رانده و طرد می شوند (غفاری، 1393).

مدل ترکیبی اورینگ:

وارینگ (1983؛ به نقل از هنینگ 2007) صمیمیت عاطفی همسران را به عنوان ترکیبی از هفت عنصر زیر تعریف می کند؛

1.محبت یا هیجان

میزانی که احساسات نزدیک هیجانی و عاطفی به وسیله همسر بیان می شود. وقتی احساسات نزدیک هیجانی و محبت بین همسران ابراز می شود، صمیمیت عاطفی ایجاد می شود (ایجادی، 1395).

2.بیانگر بودن و خود افشایی

میزانی که افکار، عقاید، گرایشات و احساسات را در جریان برقراری ارتباط بیان می شود. خودافشایی با صمیمیت عاطفی ارتباط مثبت دارد، وقتی خودافشایی در رابطه زناشویی تسهیل می شود، صمیمیت عاطفی افزایش می یابد (شبیه خوانی، 1390).

1.تطابق‌

میزانی که همسران می توانند با یکدیگر به صورت راحت کار و تفریح داشته باشند. تطابق، صمیمیت عاطفی را به وسیله افزایش با هم بودن در فعالیت­های مشترک، ایجاد می کند (منادی، 1393).

2.همبستگی‌ و تعهد

میزانی تعهد همسران نسبت به رابطه است. تعهد شرط ضروری برای سایر ابعاد صمیمیت عاطفی است، زیرا اطمینان و اعتماد در رابطه را تسریع می کند (غفاری، 1393).

3.روابط جنسی

میزانی که نیازهای جنسی مبادله و ارضاء می شود. ارضاء جنسی منعکس کننده بیشتر با هم بودنهای شدید است که یک زوج تجربه می کنند (شریفیان، 1389).

4.مهارت های حل تعارض

میزان آسانی حل عقاید متفاوت بین همسران است. مهارتهای حل تعارض به عنوان یک پیش بینی کننده سطح نهایی صمیمیت عاطفی در نظر گرفته می شود (شبیه خوانی، 1390).

5.اختیار

میزان رابط مثبت همسران با خانواده و دوستان است. اختیار مربوط به استقلال از روابط هیجانی قوی با افراد دیگر مانند خانواده اصلی است که به زوج اجازه یک فضای هیجانی که برای رشد صمیمیت عاطفی نیاز است، را می دهد (هنینگ، 2007)

تجربه پذیری:

ازدواج و پیوند زناشویی نیز مانند هر امر بسیار حیاتی دیگر ،یک پدیده تجربی است . کسانی که از ذخایر تجربی دیگران در امور زندگی مشترک و پیوند زناشویی، بهره برداری می کنند. از آمادگی بیشتری برای ازدواج برخوردارند. افراد از لحاظ بهره گیری از تجارب دیگران، یکسان نیستند وبا یکدیگر تفاوت دارند، برخی از جوانان، توانایی و قابلیت بیشتری در کسب تجربه دارند یعنی تجربه پذیرند. از طرف دیگر، بی اعتنایی به دستاوردهای تجربی گذشتگان در زندگی خانوادگی و زناشویی، آمادگی ازدواج را کم می کند و به آن آسیب می­زند. به نظر می رسدکه ارتباط تجربه پذیری وگرایش به روابط اجتماعی با سازگاری زناشویی بستگی به محدوده سنی خاصی ندارد و در سراسر سالهای جوانی، میانسالی و کهنسالی صدق می کند  (تقوی، 1391).

تنوع:

هر چه تنوع بیشتر باشد، دلزدگی کمتر است. تنوع را میتوان جایی در میانه بار مسئولیت اضافی و خستگی یافت. با وجود مسئولیت های اضافی، تنوع زیاد ممکن است سبب استرس و اضطراب شود، در حالی که یکنواختی می تواند به خستگی بینجامد وسبب رنجیدگی گردد. بدون وجود تنوع، خستگی و یکنواختی حتی ممکن است روابط زناشویی خوب را از بین ببرد. همانطور که روج ها با هم فرق دارند، روش هایی که به زندگیشان تنوع می بخشند نیز متفاوت است. تنوع به هر شکلی که باشد، اوقات خاصی را در زندگی زوجین پر شور و هیجان می کند و سبب برانگیختگی عاطفی می شود و حالت عاشقانه رابطه شان را احیا می کند (اعظمی، 1394).

قدردانی:

قدردانی از بروز دلزدگی پیشگیری می کند. این احساس که از شخص قدردانی شده و به از احترام گذاشته شده است، سبب می شود تا فرد احساس خوبی داشته باشد. از طرف دیگر، این  حس که از شخص سپاسگذاری نشده است، باعث ایجاد خشم می شود و سبب می شود از کسانی که از آنها انتقاد می کنند، برنجند و اعتماد به نفسشان را از دست بدهند. در نظام زندگی زناشویی، هر چه یکی از طرفین بیشتر قدردانی کند، پاداش بیشتری نصیب نظام خواهد شد و هر دو نفر از این پاداش بهره خواهند برد (پاینر 2003؛ ترجمه گوهری راد و افشار، 1390).

ویژگی­های والدین:

نشان داده شده است که غالباً کیفیت زناشویی از نسلی به نسل دیگر منتقل می­شود. یک تبیین به عمل آمده برای این مطلب آن است که کودکانی که در معرض ازدواج­های دارای کیفیت پایین قرار می­گیرند از الگوهای نقش مناسب کارکرد ارتباطی محروم مانده و از مهارت­های اجتماعی مناسب برخوردار نمی­شوند و اینکه پاسخ­های ناسازگارانه­ای را در قبال تعارضات اکتساب می­کنند. سطح تحصیلات والدین و درآمد از رابطه­ای مثبت با کیفیت و کمیت روابطه زناشویی فرزندان برخوردار است. آنها پیشنهاد کرده­اند والدینی که از منابع بیشتری بهره­مند هستند بهتر قادر به برطرف ساختن فشارهای اقتصادی فرزندان و تسهیل رفاه اجتماعی- اقتصادی آنها خواهند بود (ساسان نژاد، 1392).

ناهماهنگی طبقاتی:

در ازدواج که زوج و زوجه از دو خانواده با اختلافات فاحش، اینک در زیر یک سقف قرار گرفته­اند و هریک سعی دارد با مقدمات و فرهنگ و رسوم دنباله فکری و اندیشه­ای خود بر دیگری غلبه و برتری یابد. همین بایدها و نبایدها و کنش و واکنش­ها موجب تعارض و اختلاف و برخورد و طلاق می­گردد و یا دخالتهای اطرافیان از پدر و مادر تا دوست و آشنا و همسایه عامل بسیار مؤثری در شکاف افتادن بین زوج و زوجه می‌گردد.

رویدادهای استرس آور:

یک رابطه معنادار بین رویدادهای استرس آور زندگی و کیفیت زناشویی گزارش کرده است. رویدادهای استرس آور زندگی از قبیل رویدادهای ضربه­زا و فشارهای شغلی یا اقتصادی نیز می­توانند باعث افزایش فشارهای خانوادگی و استرس­های ارتباطی از طریق پاسخ­های انزجاری و نامؤثر به تعارضات گردند.

دیدگاهتان را بنویسید